دوباره دارم این جا می نویسم. خیلی وقته که می خواستم باز هم این جا بنویسم. و الان دارم می نویسم. می نویسم تا بگویم هستم. می نویسم که بگویم چه هستم. می نویسم تا بگویم هستی چیست. چیستی چیست. این ها همه اهداف بزرگی برای نوشتن است. می نویسم تا نوشته هدفمند را از بی هدف تشخیص دهم. و شاید هم می نویسم تا به هوس نوشتن پاسخ دهم. می نویسم تا کاری کرده باشم، چون مهم این است که کاری انجام شود.
می نویسم که نوشته ها دو رنگ ندارند. آن هم دو رنگ سیاه و سپید تا برخی به دنبال نوشته های سپید باشند و من سیاه بودن نوشته را نفهمم. نمی فهم که چه را می گویند نوشته امید بخش سپید است، آیا امید سپید است؟ امیدی که حاصل آن انتظاری است که باعث سردگمی و اضطراب می شود. شاید هم حاصل امید تلاش برای رسیدن به هدفی متعالی باشد که چیستی این هدف متعالی یک سئوال نامتناهی است. امید دوم شعاری بیش نیست هنگامی که در زنده گی تنها برای غرق نشدن شنا می کنیم و از کوهنوردی خسته می شویم. من کسی را نمی شناسم هم زمان شنا و کوهنوردی کند.
در هر حال، لیست های زیادی نوشته شده است که انگیزه های وبلاگ نویسی و انواع وبلاگ را توضیح داده. در پایان این لیست ها هم معمولا می نویسند که برداشت خواننده وبلاگ در مورد انگیزه نویسنده تعیین کننده است. پس نویسنده فقط می نویسند تا خواننده بخواند، این همه دلیل تراشی هم لازم نیست. البته این جمله را بیشتر ترجیح می دهم: نویسنده فقط می نویسند تا نوشته باشد.
<< Home