Friday, June 08, 2007

جسم دیگری راعاریه گرفته اند

تا روح شان در آن ساکن شوند

یک زنده گی را متوقف کردند

تا سر کشی نکند.

زنده گی همان جسم است

با پوسته نرم و لطیف اش

زنده گی همان جسم است

اغواگر و سرکش.

مرگ،

تعریف نشده، پراکنده، فراگیر، زیبا، جاویدان.

در هر روز زنده گی به سراغ مرگ می روم،

مرگ را تجربه می کنم،

اما مرگ آزادانه حرکت می کند،

اسیر نمی شود.