Saturday, February 03, 2007

به دنبال ناشناخته ها به همراه خرس های قطبی از سپیدی قطب شمال به سمت قطب جنوب حرکت می کنیم. قطب جنوب از قطب شمال سرد تر است و خرس های قطبی جفت دلخواه خود را پیدا خواهند کرد.

به خط استوا می رسیم. در خط استوا، تقدس عدد هفت را روی بازوی خود خالکوبی می کنیم. در جنگل های استوایی گم می شویم. خرس های قطبی با خرس های قهوه ای دوست می شوند.

در جنگل های استوایی گم شده ایم. سعی می کنیم خود را پیدا کنیم. منظورمان را فراموش می کنیم.

هنوز پیدا نشده ایم. خرس های قطبی و خرس های قهوه ای، خرس پاندا درست می کنند.

زمستان می شود، خرس های قهوه ای به خواب زمستانی می روند و بالاخره از جنگل های استوایی خارج
می شویم و تا سپیدی قطب جنوب سر می خوریم.

در قطب جنوب، خرس های قطبی جفت دلخواه خود را پیدا می کنند. در برف های بکر و دست نخورده قطب جنوب به دنبال ناشناخته ها می گردیم. برف را معنا می کنیم و از یخ تمییز می دهیم.

این مکان ناشناخته پر است از تمام چیزهایی که می شناسیم، برف و یخ. از روی هر چیزی که بخواهیم سر می خوریم. هر چیزی را که بخواهیم سر می دهیم. هیچ چیز آزارمان نمی دهد.

این جا همه چیز لیز است. خیلی سخت پایدار می مانیم.