Heterotopia

Monday, April 02, 2007

"زهره خانم خوابیده،"

خورشید رفته رفته طلوع خواهد کرد

و من هنوز بیدارم

"زهره خانم بیدار شو،"

من هنوز منتظر طلوع هستم

"چراغ زهره سرده

توو سیاهیا می گرده"

من در سیاهی شب به خواب نمی روم، زهره آسمون کجاست؟

" غصه نخور دیوونه

کی دیده که شب بمونه؟"

posted by Azadeh at 2:34 PM

<< Home

Previous Posts

  • نمی شنوم چی می گی، لعنتی درست حرف بزن ببینم چی م...
  • داستان کوتاه می تواند یک دیوانه خانه باشد با انواع...
  • “Bad art is more tragically beautiful than good ar...
  • نمی دانم چرا بعضی ها آن طور که من می خواهم نمایان ...
  • سبک شدند و به هوا رفتند درست مثل بادکنک ها، وقتی ب...
  • نفهمیدم این نیم ساعت چه گونه گذشت. آیا ما زندگی...
  • هر وقت از اصل مطلب می ترسیم، به حواشی می پردازیم. ...
  • امروز صبح من به یکی از دوستانم می گفتم که تو ایران...
  • یک کافه این نزدیکی ها هست که من تا حالا نرفتم، می ...
  • You don’t have a name same as mine, we are not eve...

About Me

Name: Azadeh

View my complete profile

Powered by Blogger

Subscribe to
Posts [Atom]