Wednesday, October 25, 2006

شاید عرفا کار را راحت تر کرده اند. پذیرش بی چون چرا از منبعی که باید پذیرفته شود. اگر این موارد پذیرفته شده ی بدون چون چرا را به عنوان فرضیات مساله مطرح می کردند، باز هم قابل قبول بود. اما این موارد به عنوان اصول مطرح می شود. اصولی که خود زیر بنای موارد دیگری است.

در ریاضیات آن چیز را اصل می گوییم قابل که شهود باشد. گاهی آن چه را که شهود می کنیم، در قالب یک قضیه بیان می کنیم و سپس سعی در اثبات و درستی نمایی آن می نماییم. در واقع چون و چرای شهود خود را نشان می دهیم. گاهی نیز خود شهود غالب است. همان طور که همه باور داریم حساب اقلیدوسی درست است. هیچ کس نمی پرسد که چرا حساب اقلیدسی درست.

فلسفه بدون زیربنای ریاضی فقط بازی کلمات است که به پشتوانه اعتماد خوانندگان و شنوندگاش جلو می رود. گاهی در برخی نوشته ها این امر را احساس می کنم: توقع نویسنده به پذیرش بی چون و چرای خوانندگانش. اول فکر می کردم که من مطلب را نمی فهم و نمی توانم دلیل این گفتار در لابلای روابط آن پیدا کنم. اما مثل اینکه لزوما این گونه نیست. من معمولا عادت ندارم پیشگفتار مترجم ها را بخوانم مخصوصا وقتی که پیشگفتار از اصل نوشته طولانی تر است. اما پیشگفتاری که آقای سیاوش جمادی بر کتاب "متافیزیک چیست" هایدگر را خواندم. برای من که خیلی مفید.

بازهم در مورد هایدگر، معنای وجود و فراموشی که او می گوید خواهم نوشت.