امتحان، امتحان*، تمرین، امتحان، تمرین،بالاخره تمام شد. (امتحان*: تا به حال هیچ کسی یه همچین امتحان سختی را با این وقت کوتاه از هیچ کس دیگری تو هیچ کجای دنیا در یک روز برفی نگرفته )

انجمن کامپیوتر،مقاله، سمینار؛گزارش، سمینار؛گزارش، این ها هم هفته بعد تمام می شود.

این ها هم احتمالا باید تا آخر بهمن تمام شوند: پروژه، پروژه، مقاله.

فعلا هم نه می شه به جشنواره فجر پرداخت نه به فیلم کمدی موزیکال مکس نه هیچ کار دیگه ای

گاهی چیزی را سر راه می گذارم. وقتی بر می گردم، دیگر آنجا نیست. خودش رفته است با کسی او را برده.

گاهی چیزی را سر راه می گذارم. وقتی بر می گردم، هنوز آنجا است. اما با من بر نمی گردد.

I wanna write sth, I wanna think about sth, sth not related to these things.

So self aware,

In this cold weather, I wanna sitting in warm place.

So cosy,

sb used to said that “If I ever hurt you, your revenge will be so suite”.

I wanna security with no need of safeguard and countermeasure, with no secret and encryption, with no stupid word verification. I wanna feel warm in North Pole beside no fire.

More than ever, I’ve just wanna look at you. I wanna pass the Chinese wall.

"Fly away on my Zephyr
I feel it more then ever
And in this perfect weather
We'll find a place together
Fly on my wing"